فصل کثیف-2:

بلند و کوتاه

سال 2023 بود: از آنجایی که توسط هیئت مدرسه ناحیه تورنتو در بخش تعمیر و نگهداری به عنوان نجار استخدام شدم.. من در محل کار مشاجره داشتم و پس از آن لیزا کوبایاشی به من دستور داد مرخصی بگیرم. من می گویم "به اشتباه". نکته مهمی که باید به آن اشاره کنم این است که ابزارآلات من هنوز در کامیون شرکت بود و به طور قانونی از بازیابی آنها ممانعت به عمل آمدم. "به یاد داشته باشید، ابزار شما در پشت کامیون است." خدا رحمت کند فرشتگانی که به من هشدار دادند...

آخرین چیزی که به یاد آوردم ایمیلی از دی سی کیم بود که در آن نوشته شده بود: من برای دریافت ابزار شما هماهنگی کرده ام. [1 a ] من آن را خواندم: روزی که ارسال شد،. روز بعد من دیگر قادر به دریافت ایمیل نبودم زیرا صورتحساب را پرداخت نکرده بودم. در یک موضوع نامربوط در 10 فوریه دستگیر شدم و تا زمان آزادی در زندان ماندم.در انتظار محاکمه من بی گناه بودم همه اتهامات پس گرفته شد، حتی قبل از شروع محاکمه. این داستان نیست...

این داستان این است که چگونه کل مجموعه ابزار من توسط یک کارآگاه خدمات پلیس تورنتو، که او نیز یک بازیکن فوتبال کانادایی است و همچنین یک بازیگر هالیوود است، از دفتر شورای تجارت به سرقت رفت .

راه اندازی مجدد دامنه

این داستان این است که چگونه من حقیقت اتفاقی که برای مجموعه ابزارم رخ داد را کشف کردم و سپس از دامنه دات کام خود کارآگاه خدمات پلیس تورنتو برای افشای او استفاده کردم.

این همان دامنه است . خداوند متعال (SWT) این دامنه را از جونگ یول کیم گرفته و به من داده است.

اسم من محمد دیوید است و این همان داستان است ...

برای یادگیری نحوه افشای جونگ یول کیم اینجا را کلیک کنید

فصل سی و یکم:

به قید وثیقه، تازه از زندان بیرون آمد

من بعد از چهار ماه داخل شدن به قید وثیقه آزاد شدم. برای گرفتن نامه ام در جاده رفتم، جعبه پر بود . به خانه برگشتم و شروع کردم به مرتب کردن نامه ها. با خواندن نامه متوجه شدم که ماشین من بکسل شده و فروخته شده است، یک نتیجه طبیعی که نود روز بیشتر از شصت روز است. اولی: بررسی استاندارد وثیقه. دومی: انبار شرکت یدک کش.

کارفرمای من، TDSB، چندین نامه و چند اخطار برای تحویل گرفتن چیزها از اداره پست ارسال کرده بود، اما آن‌ها خیلی دیر شده بود . نامه های هیئت مدیره مدرسه را نگاه کردم و دیدم که کارم قطع شده است، در حالی که من هنوز در زندان بودم. فکر کردم: "اگر فقط می توانستم به نامه های آنها پاسخ دهم": هرچند، ممکن بود هیچ تفاوتی نداشته باشد . شروع کردم به فکر کردن: "چه اتفاقی برای ابزارهای من افتاده است؟"... "آیا TDSB هنوز ابزارهای من را دارد؟" . تنها چیزی که می‌توانستم به خاطر بیاورم این ایمیل از دی سی کیم بود: من برای دریافت ابزارهای شما ترتیبی داده‌ام. [1b ] من فقط می‌توانستم در مورد اینکه آیا DC Kim واقعاً ابزارهای من را گرفته است یا خیر، حدس بزنم.

ابزار من کجا بود؟

هفته ها گذشت و من راهی برای دسترسی به ایمیل در خانه نداشتم. بنابراین، 8 کیلومتر با دوچرخه به سمت رایانه های عمومی رکاب زدم تا ایمیل هایم را در آنجا بخوانم. من ایمیل دی سی کیم را خواندم، مورخ: صبح بخیر آقای مرداک من ابزار شما را در اختیار دارم [2] . با خودم فکر کردم "این قانونی نیست. چگونه هیئت مدرسه می تواند ابزارهای من را بدون اجازه من به پلیس تورنتو بدهد؟ به ایمیل های دیگر دی سی کیم نگاه کردم و خبر را خواندم : ابزارهای من به اداره املاک پلیس تورنتو در خیابان پروگرس شماره 2 فرستاده شده بود. بله... همه چیز خیلی وقت پیش اتفاق افتاد.

وارد کنید: هیئت مدرسه - STAGE LEFT

پس از مدتی کار، و بررسی دقیق نامه‌های ارسال شده از TDSB، پاسخی را نوشتم و پست کردم و نسخه‌ای از آن را برای MCSTC (شورای حرفه‌ای متخصص تعمیر و نگهداری و ساخت و ساز) پست کردم. نوشتن این چند ساعت طول کشید . در آن نامه به هیئت مدیره مدرسه، از جمله درخواستی را درج کردم که هر چه زودتر وسایلم به من بازگردانده شود.

انتقال بدون سند به شورای صنفی

هفته‌ها بعد، نامه‌ای در پاسخ از طرف هیئت مدرسه آمد. داشتم می خواندم و می خواندم. نامه تاریخ داشت

خروج: هیئت مدرسه - STAGE LEFT

بلافاصله متوجه شدم که لیزا کوبایاشی یک کلاهبردار است و سعی می‌کند با نوشتن تاریخ اشتباه آنچه را که واقعاً اتفاق افتاده است، بپوشاند. هیچ راهی برای صحت ادعای او وجود نداشت. آرام و جمع شده، به پیگیری مکاتبات مختلف از طریق پست ادامه دادم. من در آن زمان به TDSB ننوشتم: نامه آنها خواستار تکفیر شد. فکر کردم: "او فکر می کند او کیست، پاپ؟"

برای یادگیری نحوه افشای جونگ یول کیم اینجا را کلیک کنید

فصل سی ام:

وارد شوید: شورای مشاغل ماهر - STAGE LEFT

در روزهای بعد من دو تماس تلفنی با شورای بازرگانی داشتم، به فاصله چند روز. هر دو بار به یک منشی رسیدم . با اشاره به نامه TDSB از او درباره ابزارها پرسیدم و منشی شروع کرد: "بله، ابزارها اینجا بودند و سپس پلیس تورنتو آنها را روز بعد برد". "این حدود ژانویه بود یا فوریه؟" 'آره اینجوری بود.' "...و آیا هنوز ابزاری با شما وجود دارد؟" نه. آنچه ما داشتیم، همه آنها بود و همه را گرفتند. افسر خدمات پلیس تورنتو گفت که آن را برای شما می آورد. از او تشکر کردم و تماس تمام شد. تماس سازنده ای بود. یک پرسش ساده را نباید دست کم گرفت: من پاسخ خود را داشتم. من تأیید شفاهی داشتم که ابزارها در آن دفتر هستند، که در طبقه دوم از یک مجموعه طولانی از پله ها قرار دارد.

رسید با تلفن تایید شد

در آن لحظه بالاخره متوجه شدم که دقیقا چه اتفاقی افتاده است. تماس تلفنی آنچه را که نامه هیئت مدرسه گفته بود تأیید کرد. قبل از اینکه دی سی کیم آنها را بردارد ، ابزار درست در دفاتر شورای تجارت، بالای مجموعه ای طولانی از پله ها بود. تاریخ ارائه شده در نامه هیئت مدیره مدرسه با تاریخ ارائه شده توسط دی سی کیم مطابقت نداشت. از این طریق می دانستم که لیزا کوبایاشی یک کلاهبردار است، او در مورد تاریخ ها دروغ می گوید . با این حال، می‌دانستم که آنچه نامه تأیید می‌کند این بود که مجموعه ابزار، تمام آن ، در دفاتر شورای تجارت در زمانی که دی‌سی کیم آن را تحویل گرفت، بود. هیئت مدرسه بدون اجازه من و بدون هیچ توافقی در مورد این نوع اقدام در آنجا قرار داده است.من در نظر گرفتم که با این انتقال غیرقانونی ابزار، سیاست‌های داخلی هیئت‌های مدرسه نقض شده است. همچنین اشاره می کنم که شورای اصناف یک نهاد مجزا و مستقل است، واریز و رها کردن اموال شخصی من توسط هیئت مدیره در دفاتر شورای اصناف غیرقانونی بود! حتی از آنجایی که شورای صنفی اتحادیه صنفی من است، باید به وضوح اجازه من لازم باشد. من همچنین می دانستم که هیچ توافق دائمی بین شورای صنایع و هیئت مدیره مدرسه در رابطه با انتقال ابزار وجود ندارد . من می دانستم که با توجه به آن در چارچوب منشور حقوق و آزادی های کانادا، این بسیار ناراحت کننده است.

رسید بدون اطلاع قبلی

من احساس می کردم که توسط شورای تجارت مورد بی توجهی قرار گرفته ام. آیا آنها وظیفه قانونی نداشتند که ابزارهای من را که احتمالاً توسط هیئت مدرسه به آنها تحمیل شده و متعاقباً توسط دی سی کیم گرفته شده بود، به من اطلاع دهند؟ من متعجب بودم که چه استانداردهای اتحادیه کارگری ممکن است توسط شورای صنفی به دلیل عدم اطلاع دادن به من از در اختیار داشتن ابزارهای من نقض شده باشد. تماس تلفنی با منشی باعث شد تا بصیرت در مورد آنچه واقعاً اتفاق افتاده است. دی سی کیم ابزارهای مرا به گونه ای گرفت که به وضوح غیرقانونی بود، و نه تنها این، دی سی کیم ابزارهای مرا از دفاتر اتحادیه کارگران من ، شورای صنفی گرفت. من توضیح می دهم که این در رابطه با منشور حقوق و آزادی های کانادا چقدر تکان دهنده است. به نظر من این اقدامات نقض آشکار و عمدی حقوق من و حقوق اتحادیه من، شورای صنفی و حقوق اعضای اتحادیه در همه جا برای آن موضوع است.می دانستم که تنها گزینه من این است که با آرامش به مکاتبات ادامه دهم.

برای یادگیری نحوه افشای جونگ یول کیم اینجا را کلیک کنید

فصل بیست و نهم:

اداره اموال پلیس تورنتو

من شخصاً به خیابان پروگرس شماره 2، اداره املاک پلیس تورنتو رفتم. در آنجا توانستم به صورت شفاهی تأیید کنم که ابزار من در حال حاضر در اختیار آنهاست. من همچنین به برخی از افسران آنجا فریاد زدم که ابزارها را از دفتر اتحادیه من گرفته اند و تا زمانی که توضیح کاملی نداشته باشم قصد برداشتن آنها را ندارم . در ضمن من ماشین نداشتم.

به دنبال پرس و جوهای موفقیت آمیز من با TDSB و شورای تجارت، هیچ ضرری در تلاش برای تماس با DC Kim ندیدم. من با دیویژن کثیف 2 تماس گرفتم

بعد از تماس تلفنی با منشی ، دوباره از طریق پست با شورای صنفی پیگیری کردم . در نامه ای به شورای تجارت پرسیدم که چه اتفاقی برای ابزارها افتاده است و درخواست کردم که آنها را برگردانند. در واقع من دقیقا می دانستم که ابزارها کجا هستند. فقط داشتم خنگ بازی میکردم چیزی که من واقعاً دنبال آن بودم هر چیزی بود که می‌گفتم ابزارهای من در مقطعی از زمان در اختیار آنها بوده است .

شورای صنایع ماهر رسید را ارسال می کند

باز هم زمان زیادی طول کشید، روز به روز منتظر پست بودم... بالاخره از شورای تجارت پاسخی دریافت کردم. نامه آنها تاریخ داشت. خوانده شد:

تا جایی که ابزار شما پیش می رود، ما ابزار شما را در دفتر در داخل و یا اطراف دریافت کردیم. من فکر می کنم که ابزار روز بعد توسط پلیس تورنتو انتخاب شد. [4]

خروجی: شورای تجارت ماهر - VANISH MIDSTAGE

این اولین اطلاعیه ای بود که توسط شورای حرفه ای به من داده شد مبنی بر اینکه آنها ابزارهای من را دریافت کرده اند. تاریخی که شورای تجارت اعلام کرد مطابقت نداشت ، اما آنچه واقعاً مهم بود این بود که آنها اعتراف کردند که ابزارها را در دفتر خود دارند و سرویس پلیس تورنتو آنها را بیرون آورده است! حالا من واقعا مدرک داشتم. من نامه هیئت مدرسه و نامه شورای تجارت را داشتم که هر دو یک چیز را تایید می کردند، ابزارها در دفتر شورای تجارت بودند و نامه شورای تجارت که می گفت پلیس تورنتو ابزارها را مستقیماً از آنها گرفته است. دفتر.

حقایق عجیب و غریب تایید شد

می‌دانستم که شواهد لازم را دارم تا کل موضوع را به دادگاه بکشانم و دست به دامان شوم. من از اینکه بالاخره آن مدرک را دیدم هیجان زده بودم، اما به جای هر اقدام قانونی فوری ، مصمم شدم که کم کم پیگیری کنم تا اینکه تمام مسیرهای مکاتبه در رابطه با این موضوع را تمام کنم. هیئت مدیره مدرسه من را تکفیر کرده بود، و آنها دیگر مکاتبه ای را برنمی گردانند، اما من همچنان می توانستم دوباره با شورای تجارت و با دی سی کیم از طریق ایمیل پیگیری کنم. من هیچ ایمیلی در رابطه با این موضوع برای دی سی کیم نفرستادم زیرا قصد داشتم ابتدا از طریق هیئت مدیره مدرسه و سپس شورای تجارت پیش از اینکه به دی سی کیم به هر طریقی هشدار دهم، موضوع را پیگیری کنم. بله، من با صبر و حوصله مسیر درستی را دنبال می کردم، پیگیر آن بودم و دعا می کردم که موفق شود.

برداشتن قدم بعدی

اکنون زمان آن فرا رسیده بود که بالاخره با دی سی کیم ارتباط برقرار کنم. من هرگز با دی سی کیم تلفنی صحبت نکرده بودم، فقط از طریق ایمیل و تنها از طریق یک آدرس ایمیل با او ارتباط برقرار کرده بودم. این انتخابی بود که از ابتدا با هدف انجام شد. تنها با استفاده از وسایل ارتباطی رسمی ، می توان ثبت کاملی از تمام تعاملات داشت .

برای یادگیری نحوه افشای جونگ یول کیم اینجا را کلیک کنید

فصل بیست و هشتم:

دی سی کیم - شما ایمیل دارید!

پنج شنبهده ماه پس از ربوده شدن ابزارها، من با اتوبوس به سمت رایانه های عمومی رفتم و یک ایمیل طولانی به دی سی کیم نوشتم که در آن نگرانی های مختلف خود را شرح دادم:

اگر می خواهید، لطفاً اعتراف کنید که آیا به دلایلی ابزار کار را ضبط کرده اید یا اقرار کنید که ابزار کار را به دلایلی دزدیده اید. در غیر این صورت باید توضیح دهید که چگونه می توانستید ابزار کار من را بدون اجازه آنها و بدون اجازه من از دفاتر شورای صنفی بگیرید. افسران هیئت مدرسه نمی توانند به طور معتبر به یک افسر خدمات پلیس تورنتو اجازه دهند که اموالی را که مال آنها نیست بلکه مال من است، از دفتر شورای تجارت بگیرد. [5 الف ]

و با تمسخر تنزل رتبه دی سی کیم اضافه کردم:

بی ارتباط با این، به خاطر نقش جدید شما در بخش ترافیک خدمات پلیس تورنتو تبریک می گویم . مشتاق پاسخ شما، با آرزوی موفقیت، محمد دیوید [5 ب ]

پاسخ کوتاه دی سی کیم

من به خانه برگشتم و برای چند روز دیگر برای چک کردن ایمیلم برنگشتم. وقتی دوباره ایمیلم را چک کردم، پاسخ دی سی کیم را دیدم: هیچ یک از ابزارهای شما توقیف نشده است. هیئت مدرسه ابزارهای شما را نمی‌خواست، بنابراین آنها را برای نگهداری برای من بازی می‌کنند. [6] می‌دانستم که این به معنای یک چیز است، دی‌سی کیم هیچ حکمی برای گرفتن ابزار نداشت و دلیل خوبی هم نداشت. ایمیل به من گفت که دی سی کیم در تلاش بود انکار کند که اتفاقی افتاده است، و شاید حتی نمی‌دانست که مکانی که ابزارها را از آنجا گرفته دفتر شورای تجارت بوده است. ساختمان شورای تجارت بسیار نزدیک به پارکینگ هیئت مدرسه است. این آخرین مکان شناخته شده ابزارهای من است، در پشت کامیون شرکت، جایی که آنها را جا گذاشته بودم . به این فکر کردم که «دی سی کیم چگونه می‌تواند علامت عظیم روی ساختمان شورای تجارت را از دست بدهد؟» یا تابلوی غول پیکر روی در در حالی که در راه است؟ بعد از آن دیگر ایمیلی از دی سی کیم دریافت نکردم، این آخرین ایمیل بود .

روزهای ایمیل زدنش تمام شده بود

زمان زیادی نگذشت که نامه ای با تاریخ آمد

برای یادگیری نحوه افشای جونگ یول کیم اینجا را کلیک کنید

فصل بیست و هفتم:

مجموعه ابزار در خطر

من با تمام اسناد کپی شده ام به خانه برگشتم و شروع کردم به نوشتن آدرس عکس های مختلف روی پاکت ها. نامه ها به بخش کثیف-2 که دی سی کیم در آن مستقر بود، و همچنین به شورای تجارت فرستاده شد تا آنها را در جریان قرار دهد، و همچنین نامه ای به همان فرستنده از خیابان پیشرفت شماره 2 ارسال شد.

ارسال نامه به بسیاری

در کمتر از یک ماه، کل مجموعه ابزار من "دور" خواهد شد . من آن نامه ها را بدون معطلی پست کردم. من همچنین برای همان گیرندگان ایمیل فرستادم و همه شکایاتم را یکباره به آنها رساندم. در نامه ها و ایمیل هایم ادعای خود را مطرح کردم: اقدامات دی سی کیم نادرست بود . دی سی کیم حق نداشت ابزارهای من را بگیرد . من مطمئن بودم که تاکید می‌کردم که ابزارها از دفتر شورای تجارت گرفته شده است، جنایتی تکان‌دهنده و عجیب ، و در واقع توسط دی سی کیم به سرقت رفته است .

این دقیقاً نشان می دهد که چرا اقدامات دی سی کیم بی ضرر نبوده است . او ابزار من را در موقعیتی قرار داد که این خطر را ایجاد کرد. در حالی که او ابزارهای مرا تصاحب می کرد، چگونه می توانست بداند که من مدت کوتاهی پس از آن به مدت چهار ماه زندانی خواهم شد و تنها وسیله نقلیه ام را از دست خواهم داد؟ یک قانون کلی در مسئولیت مدنی وجود دارد: شما قربانیان خود را همانطور که آنها را پیدا می کنید، می گیرید. وضعیت ناشی از اعمال نادرست او کاملاً تقصیر اوست. هیئت مدیره مدرسه نیز مقصر است زیرا آنها درخواست توقیف کرده اند.

وارد شوید: گروهبان - STAGE RIGHT

نامه ها و ایمیل های من موفقیت آمیز بود. پنج شنبه، من ایمیل اولیه را از گروهبان دریافت کردم که در زمانی که ابزارم را گرفتند مستقیماً از دی سی کیم برتر بود. ایمیلی که نزدیک به انتهایش بود، خواستار یک تماس تلفنی شد. من بلافاصله می دانستم که هرگز با کسی که درگیر این موضوع است تماس تلفنی نخواهم گرفت. اعتماد به کلی و به کلی از بین رفته بود. من اقدام به نوشتن یک پاسخ ایمیل در آنجا کردم و سپس اسناد کامل در رابطه با انتقال ابزارها به DC Kim را درخواست کردم. در روز چهارشنبه، من ایمیلی خطاب به دی سی کیم و گروهبان نوشتم که گفت:

به جونگ یول کیم، وقتی آماده بودی، و وقتی فهمیدی چه کاری انجام داده‌ای، می‌خواهم اعتراف خود را بفرستی که باید به صراحت بیان کند که اقداماتت اشتباه بوده است. این باید به عنوان حداقل حداقل نشان دهد که شما اعتراف می کنید که به درستی عمل کرده اید. باید به وضوح بیان کند که چه کاری انجام شده است. کل مجموعه ابزارهای معاملاتی من از دفتر شورای صنایع ماهر تعمیر و نگهداری و ساخت و ساز گرفته شده است. باید بگوید که شما نه اجازه داشتید و نه دلیل موجهی برای گرفتن اموال من از آنجا دارید. شاید بهتر باشد در همان سند از شورای تجارت و از خودم عذرخواهی کنید. من صمیمانه امیدوارم که شما این کار را انتخاب کنید. [8]

درخواست عذرخواهی نادیده گرفته شد

چند روز بعد، ایمیل گروهبان ها را دریافت کردم. در این بیانیه آمده است: برای روشن شدن موضوع، ابزارها ضبط و برای نگهداری و اطمینان از اینکه هیچ اتفاقی برای آنها نیفتاده، در واحد اموال خدمات پلیس تورنتو سپرده شد. [9] تاریخ داشت. من بهتر می دانستم. من می دانستم که " مصادره " در واقع به این معنی است که ابزار باید به دلیل جرمی که ابزار در آن دخیل بوده است گرفته شده باشد و منجر به ضبط آنها شود که اصلاً اینطور نبود.

حمایت از تیم خانگی

گروهبان دروغ می گفت، ساده و ساده. من اتهاماتم را به گروهبان ایمیل کردم و گروهبان در 18 دسامبر پاسخ داد: من هیچ تمایلی به سرپوش گذاشتن بر جنایت ندارم و تنها هدفم کمک به شما در بازیابی اقلام است. [10] اساساً او پیشنهاد می کرد که ابزارها را بدون هیچ هزینه ای به خانه من تحویل دهند. من قصد نداشتم تکان بخورم، زیرا مسئله اصلی دیگر ابزارها نبودند ، مسئله اصلی فساد در هیئت مدیره مدرسه و فساد در سرویس پلیس تورنتو بود. می‌دانستم که اگر بخواهم اکنون با بازپس گرفتن ابزارها موافقت کنم، طبق شرایط آنها خواهد بود . این همان امضای سندی است که ادعا می کند هیچ اشکالی در اقدامات خدمات پلیس تورنتو وجود ندارد! می‌دانستم که هرگز متوقف نخواهم شد تا زمانی که این جنایت ظالمانه علیه من و این نقض ظالمانه حقوق منشور من به طور کامل با حداکثر هر ابزار قانونی در دسترس قرار نگیرد.

برای یادگیری نحوه افشای جونگ یول کیم اینجا را کلیک کنید

فصل بیست و ششم:

بازی سه گانه: گرفتار شده

من پاسخ خود را در 21 دسامبر برای گروهبان ایمیل کردم و این موضع را گرفتم که شاید اشتباه کرده ام و شاید همه طرف های دیگر فقط حقیقت را گفته باشند. من از این فرض پیروی کردم که سه مجموعه مجزا از ابزارهای من وجود دارد . من به سه مجموعه جداگانه اشاره کردم که مطابق با تاریخ های اشتباهی بود که توسط هیئت مدرسه در نامه آنها و شورای تجارت در نامه آنها ارائه شده بود. زیر نوشتم:

خط شماره یک: شورای تجارت ابزارها و اموال شخصی من را در تاریخ 9 ژانویه 2023 یا حوالی آن دریافت کرد، سرویس پلیس تورنتو همه آنها را روز بعد انتخاب کرد. خط شماره دو: DC Kim برخی از اموال یا ابزارهای من را در 31 ژانویه یا 1 فوریه 2023 گرفت، هیئت مدرسه آن را به او داد. خط شماره سه: طبق ایمیل ارسالی، سرویس پلیس تورنتو اموال یا ابزارهای من را مصادره کرد.گروهبان، تاریخ نامعلوم خط شماره چهار: هیئت مدرسه ابزارها یا اموال شخصی من را در تاریخ 4 مه 2023 یا پس از آن در اختیار شورای تجارت قرار داد (تاریخ خاتمه کار). [11]

ابزارهای Cinqo-Di-Maio

من روی این اطلاعات کوچک نگه داشتم ، فقط منتظر زمان مناسب برای استفاده از آن بودم تا حداکثر نتیجه را ارائه دهم. من از ذکر تاریخ های نادرست ارائه شده توسط هر مدرسه و شورای صنایع غافل شده بودم. در واقعیت، مدت زیادی بود که می دانستم که مجموعه دومی از ابزارها وجود ندارد ، فقط یک مجموعه از ابزارها وجود دارد که هیئت مدیره مدرسه به دفتر شورای تجارت منتقل کرد، همان مجموعه ای که دی سی کیم گرفت. منشی شورای تجارت قبلاً همه چیز را به من گفته بود.

گروهبان - اعتراف یک

من به خانه برگشتم و اگرچه هنوز نمی دانستم گروهبان تنها چند دقیقه پس از ارسال ایمیل من به ایمیل من پاسخ داده بود . چند روزی می گذشت که با اتوبوس به کامپیوترهای عمومی برمی گشتم و ایمیل تاریخ را می خواندم. چند بار خواندمش موارد زیر را گفته بود:

صبح بخیر آقای مرداک، در رابطه با خط سه، امیدوارم این به روشن شدن چند نکته کمک کند. این تجهیزات در 1 فوریه 2023 مصادره شد. ابزارها به درخواست هیئت مدیره مدرسه توقیف شدند و فقط به منظور حفظ امنیت آنها و جلوگیری از گم شدن یا گم شدن آنها بود. از نظر اینکه کدام قوانین نقض شد و در نتیجه ابزار مصادره شد. من از هیچکدام اطلاعی ندارم و برای روشن بودن، ابزارها هرگز از دست نرفتند و همیشه مال شما بودند. آره. اینها همان ابزارهایی هستند که DC Kim پیشنهاد کرده است که در #2 Progress Avenue نگهداری می شوند. در مورد خط یک، این چیزی است که باید بررسی کنم و با شما تماس بگیرم.

[12 الف ]
بعد دوباره خواندمش. ' کشف و ضبط ! در واقع می گوید ضبط شده است ! با خودم فکر کردم: "این ایمیل آخرین چیزی است که به آن نیاز دارم". مجموعه مدارکی را که برای اثبات اشتباه در نهایت نیاز دارم تکمیل کرد. من می دانستم که این ایمیل از طرف گروهبان، که در زمان گرفتن ابزارها، مافوق مستقیم دی سی کیم بود، کاملاً با اظهارات دی سی کیم در تناقض بود و اگرچه آن را به صراحت نگفته بود ، اما به وضوح نشان دهنده یک قوی بود. اتهام علیه خود هیئت مدیره مدرسه دوباره خواندمش:

این ابزار به درخواست هیئت مدیره مدرسه کشف و ضبط شد. [12 ب ]

با این یک ایمیل کوتاه همه چیز تغییر کرد. می دانستم که اگر توقیف دی سی کیم نادرست بود، در آن صورت درخواست همان توقیف از سوی هیئت مدرسه نیز به ناچار نادرست بود! من نه تنها آن را "اشتباه" می دانستم ، بلکه این را آشکارا غیرقانونی ، یک دزدی رایج و اوباش محض است ! من آن را در نظر گرفتم، و فکر کردم، و سپس به طور قاطع به نظرم تصمیم گرفتم: اقدامات آنها نه تنها اشتباه بود ، نه تنها غیرقانونی بود ، بلکه نقض آشکار حقوق منشور من بود. می‌دانستم که دیگر نمی‌تواند برای پلیس تورنتو وانمود کند که مشکلی وجود ندارد.

برای یادگیری نحوه افشای جونگ یول کیم اینجا را کلیک کنید

فصل بیست و پنجم:

خروج: گروهبان - STAGE RIGHT

من به ایمیل گروهبان پاسخ دادم که جزئیات بیشتری را می‌خواستم: محل اموال من در زمان توقیف کجا بود؟ [13] اما، روزهای ارسال ایمیل او به پایان رسیده بود. تمام شده. من از قبل می دانستم که پاسخ چیست. می‌دانستم که گروهبان نمی‌تواند حتی احتمالاً اطلاعاتی ارزشمندتر از آنچه قبلاً داده بود به من بدهد. من درست جلو رفتم و آن ایمیل حیاتی را از گروهبان برای «کلاه گیس‌های» مختلف هیئت مدرسه، شورای حرفه‌ای ماهر و سرویس پلیس تورنتو در بخش 2 کثیف دوباره فرستادم. من هیچ پاسخی از طریق پست یا ایمیل یا به هیچ وجه از هیچ یک از آنها دریافت نکردم. من متعجب بودم که شورای صنفی چه قوانین اتحادیه کارگری را با عدم برقراری ارتباط با من نقض می کند. آیا آنها وظیفه نداشتند که به مکاتبه با من ادامه دهند؟ همان طور که با عدم اطلاع به من که ابزارم در دفترشان است، باز هم از مسئولیت شانه خالی کردند. انتقال بین " غفلت " و "بدخواهی" کجاست؟ آیا فقط از طریق بیان قصد قابل تشخیص است؟

سکوت گویای همه چیز است.

در حالی که هیچ پاسخی به ایمیلم از طرف هیچکس در خدمات پلیس تورنتو نداشتم، چند جزوه توضیحی تهیه کردم: دو برگه مانند یک کتابچه از وسط تا شده و من آنها را پست کردم. این جزوه حاوی تمام جملات اهانت آمیز از هیئت مدرسه، شورای تجارت، دی سی کیم و گروهبان بود. عنوان: "Toronto Newsflash!!!" . هنوز هیچ پاسخی دریافت نکردم.

برای یادگیری نحوه افشای جونگ یول کیم اینجا را کلیک کنید

فصل بیست و چهارم:

صفحه کلید. موش. صفحه نمایش.

با گذشت زمان، می دانستم که از قبل تمام اطلاعات مورد نیاز برای افشای حقیقت اتفاق افتاده را داشتم. اگر من فقط می توانستم این اطلاعات را به دست بیاورم، برای سرویس پلیس تورنتو، هیئت مدیره مدرسه یا هر کس دیگری نمی توانست حقایق را انکار کند. من می دانستم که دی سی کیم ابزارهای من را به طور غیرقانونی ضبط کرده است و بدتر از آن این بود که هیئت مدرسه به او گفته بود این کار را انجام دهد. قرار نبود این جنایت ظالمانه را نادیده و سرپوش بگذارم. کامپیوتر رومیزی قدیمی ام را بیرون آوردم و شروع به پاک کردن گرد و غبار و وصل کردن قطعات کردم. صفحه کلید. موش. صفحه نمایش. دکمه "روشن" را فشار دادم و روشن شد. من سیستم عامل لینوکس را دقیقاً همانطور که گذاشته بودم دیدم . من همه چیز را در مورد این دستگاه فراموش کرده بودم و همه چیز را در مورد خط فرمان ارزشمند آن فراموش کرده بودم . من دسته کوچکی از کتاب های مرجع لینوکس را برداشتم و شروع به کار کردم.

اعداد را دریافت کردم

به یاد داستانی افتادم که یک بار از یکی از دوستانم شنیدم: مردی در مونترال به طور همزمان به تمام خدمات پلیس مونترال ایمیل فرستاد . همانطور که مشخص است، آدرس های ایمیل عددی هستند . به کار خود ادامه دادم تا اینکه بالاخره یک اسکریپت پوسته ساختم که لیستی از ایمیل ها را به من می داد. فکر کردم: «حدس می‌زنم این یک شروع است». من هنوز آن را نمی دانستم، اما، این تنها یک جزء بود . مطمئناً می‌توانستم تمام شواهد را با سیستم ایمیل خود برای هر افسر پلیس تورنتو ارسال کنم، اما شاید آنها همچنان می‌توانستند آن را نادیده بگیرند. تقریباً همان زمانی بود که من شروع به رفتن به کتابخانه کردم.

هفته ای یک بار، چند هفته، جمعه ها می رفتم. قبل از فرا رسیدن وقت نماز در کتابخانه چند کتاب می خواندم. نماز می خواندم و بعد سوار اتوبوس می شدم تا قبل از غروب آفتاب به خانه برگردم.

کمی خواندن سبک انجام داد

سپس یک هفته، در روز جمعه، فکر کردم: "اگر کامپیوتر لپ تاپ خود را با خود بیاورم، می توانم از اینترنت در کتابخانه رایگان استفاده کنم". من دقیقا همین کار را کردم. سپس روز دوشنبه رفتم و یک روز آن را درست کردم و حدود ساعت 9:30 صبح به کتابخانه رسیدم. ایمیلم را روی لپ تاپم تنظیم کردم. بدون شوک، من هنوز هیچ پاسخی دریافت نکرده بودم. چند روز پشت سر هم برگشتم. در اینترنت به دنبال اطلاعاتی در مورد جونگ یول کیم، کارآگاه معروفی که ابزارم را دزدیده بود، گشتم. من برخی از وب سایت ها را از صفحه اول جستجوی وب ذخیره کردم. من همچنین این چیز جدید به نام "هوش مصنوعی" را امتحان کردم تا ببینم آیا آنقدر که شنیده بودم توانایی دارد یا خیر. امیدوار کننده به نظر می رسید. خیلی شبیه خط فرمان بود.

در آخر هفته، یکشنبه در حالی که در خانه بودم، شروع به دیدن برخی از وب‌سایت‌هایی که ذخیره کرده بودم و درباره جونگ یول کیم می‌گفتند، کردم. متوجه یکی به نام www.JungYulKim.com شدم. ادعا می شد که وب سایت رسمی جونگ یول کیم است. سایت را باز کردم و بعد نگاه کردم و با دقت پایین صفحه را خواندم، چیزی را دیدم که در اولین خواندن چشمانم از قلم افتاده بود. در حروف کوچک نوشته شده بود: خرید این دامنه . من به سختی می توانستم آن را باور کنم. سپس به نوار عنوان نگاه کردم و موارد زیر را دیدم:

این وب سایت برای فروش است!

آیا واقعا می تواند درست باشد؟ فکر کردم: "این ممکن است چیزی باشد" . روز بعد به امید خرید دامنه راهی کتابخانه شدم. من برای خرید آن مشکلی نداشتم. من روی لینک کلیک کردم و سپس تمام مراحل را دنبال کردم، به امید خرید دامنه Jung-Yul Kim. تنها نگرانی من این بود که چه روش پرداختی پذیرفته می شود. من دیدم که قیمت خیلی بالا نیست، بنابراین مراحل خرید را دنبال کردم و به انتها رسیدم که دیدم نوشته شده بود: "پرداخت از طریق حواله بانکی"! تمام جزئیات لازم برای حواله بانکی را در یک برگه خالی نوشتم. سپس، پس از جستجوی وب برای یافتن محل نزدیک‌ترین شعبه بانکم، دیدم که بانک فقط روبه‌روی کتابخانه‌ای است که من در آن بودم . وسایلم را جمع کردم، روسری و کتم را پوشیدم، کیفم را روی شانه ام انداختم و به سمت بانک رفتم. من مشکلی نداشتم: انتقال سیم به آلمان موفقیت آمیز بود. به کتابخانه برگشتم تا به فروشنده اطلاع دهم که پول ارسال شده است. بعد از آن به خانه برگشتم: با قطار، اتوبوس، اتوبوس دیگر و خانه. هوا بارانی شد و برف و یخ آب شد. روز بعد جمعه برگشتم به کتابخانه. من واقعاً فقط برای نماز ظهر می رفتم. سپس به خانه برگشتم. من می دانستم که انتقال بانکی ممکن است یک یا دو روز طول بکشد تا تأیید شود و تنها پس از آن انتقال واقعی دامنه تکمیل می شود. 25 ژانویه 2024 این دامنه مال من شد. ناتان عزیز، خرید شما را به شما تبریک می گویم. این رویای به ظاهر غیرممکن اتفاق افتاده است. من با این کار خیلی کم داشتم. واقعاً آیا کاری وجود دارد که بتوانم برای تأثیرگذاری بر این وضعیت انجام دهم؟ پس از به دست آوردن این دامنه، من بلافاصله شروع به نوشتن این وب سایت کردم. حتی این چیزی است که من هرگز نمی توانستم خودم را در حال انجام آن تصور کنم.

لا اله الا الله. لا اله الا الله. لا اله الا الله

برای افشای جونگ یول کیم اکنون اینجا را کلیک کنید. آسان است!

توجه: این پایان مقاله اصلی است. آنچه در ادامه می‌آید به شکل مدخل‌های روزانه است که در جایی ادامه می‌یابد که بخش گذشته‌نگر قبلی پایان می‌یابد. همچنین یک عملکرد ایمیل گلوله برفی وجود دارد. لطفا نگاه کن.